نويسنده دخترشرقي
به نام آفريننده عشق
به نام خدايي که خودش تنهاس ولي نميزاره هيچ کس تنهاباشه
به نام خدايي که آدم راآفريدو وقتي ديد آدم تنهاس همدمي ازجنس خودش آفريد واسمشوگذاشت حوا....
به نام خدايي که از روح خودش توي قلبمون دميدتاباهاش عاشق بشيم تاباهاش احساس وانسانيت روبفهميم.
به نام خدايي که باهمه خوبي هايي که درحقمون ميکنه اونواون طورکه لايقشه پرستش نميکنيم.
به نام خداي نبض احساس....
نبض احساسي که همه ماآدماداريم.
نبض احساسي که واسه بعضي هااونقدري تندوسوزندس که آتش عشق روشعله ورترميکنه وواسه بعضي ها اونقدري کندوسرده که ازسرديش هر دل واحساسي يخ ميزنه.
هرعشقی يه نبضي داره گاهي تندميزنه وگاهي کند...
دل همه ي ماآدماواسه عشق جاداره ولي بعضي ازآدمادرعشق روبه روي خودشون بستن يااينکه دروبه روي کس اشتباهي بازکردن.
هرعشقي يه تاواني داره....تابفهمي تو مسيرعشق چندمردحلاجي...اصلاتاکجا هستي؟مردومردونه هراتفاقي افتادپاي عشقت،پاي احساست وايميستي يا اينکه ميبري وجا ميزني؟
گاهي لازمه خبري ازنبض احساسمون بگيريم تابفهميم درچه حاله....
قصه ماهم خبرازعشق ميده....عشقي که تويه راه پرازموانع ومشکلات قرارداره....عشقي که به همين راحتي نيومدتابه همين راحتي بره....عشقي که باهمه اون اتفاقابازم عشقه وتاابدجاش توخونه اي به اسم قلبه....
پاسخ:مرسی عزیزم لطف داری :)